اقتصادی و سیاسی
 
 
سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, :: 9:56 ::  نويسنده : فردین

پیشگیری از سرطان

  


پیشگیری از سرطان ، به مجموعه اقداماتی که استفاده از برخی موارد مفید و دوری از برخی موارد مضر را شامل می‌شود برمی‌گردد.

مفاهیم پایه

سرطان مسری نیست ، بنابراین تماس با بیماران مبتلا به سرطان خطری دربرندارد. اگر سرطان سری بود باید تمام متخصصین این رشته ، به این بیماری مبتلا می‌شدند. اما اینکه چرا برخی از افراد به سرطان مبتلا می‌شوند و بقیه نه؟ پرسشی است بی‌پاسخ و مورد بررسی ، و تا زمانی که عوامل ایجاد سرطان شناخته نشوند، درباره آن نمی‌توان نظری قطعی اظهار داشت. تجربه نشان داده است که انسان در تمام سنین احتمال ابتلای به سرطان را دارد. ولی این احتمال در افراد میانسال و کهنسال بیشتر است. از نظر جنسیت نیز بنابر آماری که در جامعه آمریکا تهیه شده، موارد بیماری در زنان رو به کاهش و در مردان رو به افزایش است.




نشانه‌های هشدار دهنده ابتلای احتمالی به سرطان

تشخیص ، در صلاحیت پزشک است و ما تنها به منظور علت یابی و پیشگیری از بیماری سرطان ، در صورت مشاهده این 7 نشانه هشدار دهنده ، در خود یا در اطرافیانمان لازمست هر چه زودتر به پزشک مراجعه کنیم.
  1. هر نوع تغییر در دفع عادی مدفوع و ادرار ، که بیش از یک هفته ادامه داشته باشد.

  2. وجود زخمهای پوستی غیر قابل التیام.

  3. خونریزی یا ترشحات غیر عادی از اندامها.

  4. وجود برآمدگی یا لمس ضخامت و سفتی در پستانها یا محلهای دیگر قابل لمس در بدن.

  5. اختلال در عمل گوارشی یا اشکال بلعی.

  6. تغییر آشکار در شکل ، اندازه و رنگ خال یا زگیلی که قبلا داشته‌ایم.

  7. سرفه‌های پی در پی و آزار دهنده یا گرفتگی صدا.

برخی از این نشانه‌ها ممکن است تحت علل دیگر ، مثل سرماخوردگی (سرفه) پدید آید، اما اگر این نشانه‌ها بدون هیچ علت قبلی ، ظاهر شوند و بیش از یک هفته ادامه داشته باشند و به درمانهای رایج و معمولی پاسخ ندهند، باید برای علت یابی به پزشک متخصص مراجعه کرد. معمولا احتمال ابتلا به سرطان از سنین 50 سالگی به بعد بیشتر است.




پیشگیری از سرطان

اگر چه تاکنون عامل سرطان بطور قطع شناسایی نشده است، ولی بنابر آمار ، 80 درصد از سرطانها به عوامل خوراکی (نوع تغذیه) ، محیطی (شرایط زیست محیطی و کار) ، استعمال دخانیات و عوامل غیر قابل اجتناب (عامل ارث) نسبت می‌دهند. تحقیقات نشان داده است که بین نوع تغذیه و برخی از انواع سرطانها ، ارتباطی وجود دارد. مثلا غذاهای پر چربی را با سرطان پستان ، سرطان روده بزرگ ، پروستات ، لایه پوشش رحم مرتبط می‌دانند.

آمار هم نشان می‌دهد که مرگ و میر در نتیجه ابتلای به سرطانهای پروستات ، لوزوالمعده ، پستان و تخمدان در افراد چاق بیشتر است. بنابر همین نظریه ، اشخاص که بطور مرتب از فراورده‌های غذایی نمک سود یا دوده داده استفاده می‌کنند، به
سرطان معده بیشتر مبتلا می‌شوند. بنابراین یک راه پیشگیری از ابتلای به سرطان ، خودداری از مصرف زیاد مواد گوشتی ، پرچربی و غذاهایی از این نوع است.

در عوض خوردن فراورده‌های گیاهی حاوی
الیاف سلولزی مثل گندم سبوس‌دار ، حبوبات ، میوه و سبزی برای پیشگیری از ابتلای به سرطان توصیه می‌شود. نوشیدن زیاد مشروبات الکلی نیز خطر ابتلای به سرطان دهان ، سرطان حلق ، سرطان مری و سرطان کبد را زیاد می‌کند. اشخاص که هم به دخانیات معتاد هستند و هم مشروبات الکلی می‌نوشند بیشتر در معرض ابتلای به سرطان دهان و مری می‌باشند. خطر ابتلای به سرطان ریه ، در افراد معتاد به دخانیات ، 10 درصد بیشتر است.

برخی پرتوها هم عامل ایجاد سرطان هستند مثلا قرار گرفتن مکرر و زیاد در برابر تابش آفتاب ، ایجاد
سرطان پوست می‌کند اگر رنگ پوست روشن و یا پوست به پرتو آفتاب حساس باشد در اثر تابش آفتاب به اصطلاح کک و مکی می‌شود. پرتو فرابنفش نور خورشید ، عامل اصلی سرطان پوست می‌باشد. بنابراین برای محافظت از پوست بدن ، در تابستان ، بخصوص ساعت 10 صبح تا 3 بعد از ظهر از پوشش مناسب استفاده شود.

مجاورت زیاد در برابر پرتو ایکس نیز خطر ابتلا به سرطان را در بر دارد حتی اگر مقدار آن کم ، ولی دفعات آن زیاد باشد. بنابراین بهتر است از پرتونگاریهای غیر ضروری اندامها خودداری شود و در صورت لزوم از تابش آن به دیگر نقاط بدن ، بوسیله پوششهای محافظ جلوگیری شود. برخی از فراورده‌های مورد مصرف در صنعت و یا مواد شیمیایی نیز سرطان‌زا هستند. مثلا افرادی که بطور دائمی با
الیاف پنبه نسوز سروکار دارند بخصوص اگر سیگاری هم باشند، امکان ابتلای به سرطان ریه را دارند. تماس با مقادیر زیاد و مکرر مایعات تخمیر کننده خانگی و نیز انواع تینرهای رنگ احتمال ایجاد سرطان را در بردارد.

تنفس مکرر مواد شیمیایی مورد مصرف در باغ و باغچه و نیز انواع
حشره کشها و قارچ کشها بخصوص در صورت استفاده از آنها در محیط سربسته ، خطر سرطان‌زایی دارد. بنابراین هنگام را با این مواد ، از دستکش پلاستیکی و ماسک ایمنی استفاده شود. مصرف هورمونهای استروژن ، قرصهای خوراکی ضد بارداری ، هم مانع ایجاد سرطان و هم باعث ایجاد سرطان می‌شود. به خاطر همین ، از مصرف خودسرانه انواع هورمونها باید خودداری شود. سرطان ممکن است زمینه ژنتیکی داشته باشد، بنابراین افرادی که در خویشان نزدیک و درجه یک ، دارای افراد مبتلا به سرطان هستند باید بطور مرتب تحت معاینه پزشکی باشند.

ارتباط سن و سرطان

افرادی که در سنین بین 40 - 20 سالگی هستند لازمست هر سه سال یکبار از اندامهایی مثل پستان ، رحم ، تخمدان ، واژن ، پروستات ، بیضه‌ها ، غده تیروئید ، دهان ، ریه ، غده‌های لنفاوی و پوست معاینه پزشکی به عمل آورد. و افرادی که مستعد سرطان هستند مثل افراد معتاد ، زنهایی که بچه‌دار نشده‌اند یا اولین فرزند آنها بعد 30 سالگی به دنیا آمده، اشخاصی که در سنین کم ، نزدیکی جنسی داشته‌اند، افرادی که دارای خویشاوند مبتلا است، در کمتر از این مدت ، باید به معاینه بپردازند. اما افرادی که سن بالای 40 دارند در فاصله زمانی کوتاه‌تر ، باید معاینات را انجام دهد. مثلا آزمایش پستان در هر سال باید صورت گیرد.



سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, :: 9:45 ::  نويسنده : فردین

الکساندار و شوهرش که ساکن شهر نیویورک هستند، هر روز ویتامین E مصرف می کنند. گزارهاشیی را که الکساندرا در مورد ویتامین E خوانده است، همگی نشان از این دارند که این ویتامین ممکن است شخص را در برابر بیماریها حفظ کند. به عنوان مثال، در مطالعه‌ای که بر روی 11000 نفر از افراد 65 ساله و بالاتر توسط موسسه ملی سالخوردگی صورت گرفت، نشان داده شد، در افرادی که ویتامین E مصرف می کردند، خطر مرگ در اثر بیماری قلبی 41 درصد کمتر از افرادی است که ویتامین E مصرف نمی کردند. دیگر مطالعات حکایت از آن دارند که ویتامین E ممکن است در پیشگیری از تصلب شرائین کمک کننده باشد. این ویتامین احتمالا قادر به محدود کردن آسیبهای ناشی از استعمال سیگار، تقویت دستگاه ایمنی، تخفیفی علائم ناشی از آرترین و به تاخیر انداختن اثرهای مخرب بیماریهای استحاله‌ای اعصاب مانند آلزایمر و پارکینسون است.

اما بیشتر مردم، مقادیر کافی از این ویتامین را از راه غذا دریافت نمی دارد. اساسا مشخص شده است که مقادیر مورد نیاز از این ویتامین که می تواند نقش حفاظتی برای انسان در برابر بیماریها داشته باشد، بسیار بیشتر از مقداری است که مردم از راه مواد غذای دریافت می‌دارند. در هر صورت، حتی اگر نیمی از یافته‌های مربوط به آثار مفید ویتامین E در ادامه تحقیقات ثابت شود، می توان حقیقتا این ویتامین را معجزه سلامتی نامید. در اینجا برخی از جنبه‌های مفید این ویتامین برای سلامت انسان اشاره می‌شود.

ویتامین E و تقویت دستگاه ایمنی

بنابر عقیده بلامبرگ، محقق تغذیه انسانی در دانشگاه تافتس آمریکا افراد می توانند با مصرف این ویتامین از خطر بیماریهای عفونی همچون سرماخوردگی، آنفلوآنزا و سل درامان بمانند. محققان این دانشگاه در مطالعه ای 4 ماهه به بررسی اثر ویتامین E روی دتگاه ایمنی سالخوردگان سالم پرداختند و مشاهده کردند که این ویتامین ممکن است باعث تقویت دستگاه ایمنی این افراد شود. به طور طبیعی کفایت عمل خود را از دست می دهند و بخوبی قادر به حفظ بدن در برابر بیماریها نیستند. این محققان اعلام داشتند که دریافت روزانه 200 واحد بین المللی از این ویتامین به عنوان مقدار مطلوب برای تقویت دستگاه ایمنی محوب می شود و بیشتر از این مقدار شاید مفیدتر نباشد.

ویتامین E و کاهش خطر بیماریهای قلبی

دکتر جیالال از دانشگاه تگزاس در مطالعات خود بر روی ویتامین E، مشاهده کرد که این ویتامین دارای اثر حفاظتی در برابر بیماریهای قلبی است. او ملاحظه کرد که ویتامین E باعث کاشه اکسیداسیون LDL می شود (LDL لیپوپروتئین کم- چگالی یا همان "کلسترول بد است که به تشکیل پلاکهای داخل سرخرگهای کرونر کمک میکند). بعلاوه او مشاده کرد این ویتامین باعث اختلال در عملکرد سلولهای تولید کننده پلاک در این سرخرگها می شود. این محقق می گوید، به نظر می رسد ویتامین E می تواند در افرادی که در معرض خطر ابتلا به بیماریهای قلبی هستند. در جهت کاهش احتمال وقوع حملات قلبی عمل کند. انجمن قلب آمریکا با این نظریه موافق است و اعلام داشته است که مصرف مکمل ویتامین E یا دیافت این ویتامین از راه غذا ممکن است در پیشگیری از بیماریهای قلبی کمک کننده باشد.

ویتامین E و سرطان

در این مورد گزارشهای متنقضی وجود دارد در بعضی از مطالعات مشاهده ده که ویتامین E هیچ تغییری در میزام وقوع سرطان ایجاد نمی کند، ولی در بعضی دیگر مشخص شده است که میزان وقوع سرطان در افراد دریافت دارنده ویتامین E پایینتر بوده است. در مطالعه ا که توسط موسسه ملی سرطان، بر روی بیش از 29 هزار نفر در چین انجام شده ات، مشاهده شد که در افرادی که مخلوطی از ویتامین E بتاکاروتن و سلینون مصرف می کردند، کاهش معنی داری و در میزان وقوع سرطان و مرگ و مر حاصله از آن ایجاد می شود. در مطالعه ای دیگر که بر روی 27 هزار نفر از مردان سیگاری 50 تا 69 ساله در فنلاند انجام شد، نشان داده شده که دریافت روزانه 50 واحد ویتامین E باعث کاهش میزان وقوع سرطان پروستات ومرگ و میر ناشی از آن به ترتیب تا 32 و 41 شده است.

ویتامین E و بیماری آلزایمر و پارکینسون

دکتر کاتمن محقق دانشگاه کالیفرنیا در زیر میکروسکوپ مشاهده کرد، وقتی بر روی سلولهای عصبی، بتاآمیلوئید (یعنی ترکیبی که در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر تجمع می یابد) اضافه می کند، سلولها یکپارچگی خود را از دست می دهند و می میرند، اما وقتی ویتامین E به این سلولها افزوده شود. این روند مرگ سلولی اتفاق نمی افتد و سلولها سالم می مانند. در مطالعه ای که در مورد اثر ویتامین E رویگرفته کردن روند بیماری پارکینسون صورت گرفته مشخص شده که ویتامین E قادر به تاخیر انداختن روند تخریبی در این بیماری است.

دیگر مزایا

در مطالعه ای که اخیرا صورت گرفته نشان داده شده است که مصرف ترکیبی از مکملهای ویتامین C,E باعث افزایش مقاومت در برابر آفتاب سوختگی می شود. همچنین دکترادلبرگ توصیه می کند که بیماران مبتلا به تورم لثه، یک کپسول حاوی ویتامین E را باز کنند، و محتویات آن را روی لثه هایشان بمالند.

متخصصین می گویند، در صورتی که شخص در سلامت کامل باشد، به طور مرتب ورزش کند، با کمترین استرس زندگی کند و غذایی متعادل هم دریافت دارد، باز هم می تواند از مصرف مکملهای ویتامین E سود ببرد. سوالی که در اینجا مطرجح است، این است که چه مقدار ویتامین E باید مصرف شود؟ مطالعات نشان می دهد در افرادی که بین 100 تا 400 واحد ویتامین E دریافت می دارند، خطر وقوع بعضی از بیماریها کاهش می یابد. اما مصرف مقادیر بسیار زیاد از ویتامین E ممکن است خطرهای را به همراه داشته باشد. در صورتی که شخص آسپیرین یا داروهای دیگری استفاده می کند، باید در مورد مصرف همزمان ویتامین E مانند آسپیرین باعث رقیقتر شدن خون می شود، بنابراین تنظیم مقدار مصرفی در این بین حایز اهمیت است. همچنین ویتامین E را نباید قبل از جراحی یا به طور همزمان با دارهای ضد انعقادی مصرف کرد.

همچنین توصیه می شود، در صورتی که خص دچار پرکار تیرویئد یا بیماری روماتیسمی قلب است، باید مصرف آن با احتیاط صورت گیرد.



سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, :: 9:39 ::  نويسنده : فردین

 

بهترین زمان شروع تغذیه تكمیلی نوزاد، زمانی است كه كودك به خوردن غذای سر سفره علاقه نشان می دهد و بهترین زمان از 4 تا 6 ماهگی است. كودك دهان را به حالت جویدن تكان می دهد و حركت زبانش تغییر می كند و در سن شش ماهگی دست دراز كرده و تمایل دارد كه غذای والدین را بگیرد.
دلیل شروع غذای كمكی این است كه از سن 6 تا 9 ماهگی كودك به منابع آهن احتیاج دارد و از سن 8 تا 9 ماهگی شیر مادر دیگر انرژی مورد نیاز كودك را تأمین نمی كند. اگر در فاصله 9 تا 12 ماهگی غذای جامد را شروع نكنید، در آینده كودك دچار مشكلات زیادی در زمینه قبول غذاهای جامد خواهد شد و اگر كمتر از 3 ماهگی به كودك غذای جامد بدهیم، خصوصاً اگر سابقه آلرژی در خانواده باشد، احتمال ایجاد آلرژی غذایی در كودك بسیار زیاد می شود.

حتی در بعضی موارد امكان دارد كه غذای كمكی را از سن 3 ماهگی شروع كنیم، زمانی كه كودك حتی پس از خوردن شیر هم گرسنه بنظر می رسد و یا رشد كودك با خوردن شیرمادر در حد كافی نیست. دراین زمان نباید سعی كنیم كودك را با شیر خشك سیر كنیم زیرا با خوردن شیرخشك كم كم علاقه اش را به خوردن شیرمادر از دست می دهد.
پس بر اساس تمایل و علاقه نوزاد تغذیه تكمیلی را شروع كنیم، نه در زمان و ساعت مشخص.
اصول تغذیه تكمیلی
- حتماً از موادی استفاده شود كه بعدها در سفره خانواده وجود دارد.
- بعد از تغذیه شیرخوار با شیرمادر، غذای كمكی به او داده شود و هرگز قبل و یا در فواصل تغذیه با شیرمادر از غذای كمكی استفاده نشود.
- از یك نوع ماده غذایی ساده شروع شود و كم كم به مخلوطی از چند نوع افزایش یابد.
- از یك قاشق مرباخوری شروع و به تدریج بر مقدار آن اضافه شود( به استثنای زرده تخم مرغ كه به اندازه یك نخود شروع می شود).
- موادغذایی چه از نظر نوع و چه از نظر مقدار، باید به تدریج به غذای شیرخوار اضافه شود.
- بین اضافه كردن موادغذایی مختلف 5 تا 7 روز فاصله باشد تا شیرخوار اول به یك غذا عادت كند، بعد غذای جدیدی به او داده شود. این كار باعث می شود كه اگر ناسازگاری به یك ماده غذایی وجود داشته باشد شناخته شود و دستگاه گوارش شیرخوار نیز فرصت می یابد كه به موادغذایی عادت كند.
- در شروع، غذاها باید نسبتاً رقیق و غلظت آنها كمی بیشتر از شیرمادر باشد و به تدریج بر غلظت آنها افزوده گردد. این كار به یادگرفتن عمل جویدن كمك می كند.
- تنوع در غذاهای كمكی رعایت شود.
- غذاهای سرخ شده به كودك ندهد.
- اگر كودك تمایل داشت به جای سبزیجات میوه های شیرین را شروع كنید. البته بهتر است ترتیب در دادن مواد غذایی رعایت شود، ولیكن به علایق كودك اهمیت دهید.
- هیچ گاه كودك را با غذا تنها نگذارید، چون امكان دارد موجب خفگی او شود.
- به غذای شیرخوار شكر زیاد یا نمك اضافه نكنید، زیرا حساسیت نوزاد به طعم ها با بزرگسالان متفاوت است.

بهتراست غذای كودك را با لعاب برنج شروع كنید. مزیت برنج این است كه خیلی كم حساسیت زاست و تقریباً نشاسته خالص است، از این رو معده كودك براحتی آنرا هضم می كند. برای اولین بار، نیم تا یك ساعت پس از شیرخوردن، لعاب برنجی تهیه كنید كه كمی غلیظ تر از شیر مادر باشد و با قاشق مناسب اندازه دهان كودك یك قاشق لعاب برنج به او بدهید. در روزهای بعد به مرور حجم و غلظت این غذا را اضافه كنید و براساس تمایل كودك به او غذا بدهید.
پس از دو هفته غذای دوم یعنی فرنی را شروع كنید. برای تهیه فرنی از شیر پاستوریزه و نشاسته استفاده كنید و غذای دوم فرنی است. از آخر ماه هفتم سوپ را شروع كنید.
باید توجه داشته باشید كه غذای كمكی نوزاد باید، با حجم كم دارای بیشترین انرژی باشد یعنی غذای كودك نباید رقیق باشد، چون حجم معده كودك كم است و باید در كمترین حجم، بیشترین انرژی را داشته باشد. غذای او باید نرم باشد، ولی سعی كنید در مرحله شروع سوپ، فقط سبزیجات كاملاً پخته را با چنگال نرم كنید، چون اگر همیشه غذا له شده باشد كودك در یادگیری جویدن مشكل پیدا می كند. از مواد غذایی استفاده كنید كه بطور معمول در غذای خانواده وجود دارد.
باید غذای كودك را یك بار در روز تهیه كنید و پس از رسیدن به حرارت مناسب و له كردن قطعه های درشت، به كودك بدهید. بقیه غذا را در یخچال نگهداری كنید و در زمان مناسب گرم كرده، به او بدهید.

غذای كمكی با فرنی آرد برنج شروع می شود( حساسیت شیرخوار به برنج كمتر است تا گندم). سپس در هفته دوم می توان حریره بادام را به رژیم غذایی كودك افزود.
در دو هفته آخر ماه هفتم می توان سوپ را به رژیم غذایی نوزاد افزود كه این سوپ حاوی گوشت بدون چربی( كه بترتیب اولویت و ارجحیت شامل گوشت گوسفند، مرغ و گوساله می باشد)، برنج و هویج است. سپس هر 3 روز یك بار، یك نوع سبزی به سوپ اضافه گردد؛ مانند جعفری، گشنیز، لوبیا سبز، كدوسبز، كرفس و... . ولی باید توجه داشت كه سبزی در آخرین لحظات پخت سوپ، اضافه شود و اسفناج هم تا یك سالگی به سوپ اضافه نگردد. نباید به سوپ نمك، شكر یا چاشنی افزود.
در ماه هشتم زرده تخم مرغ به رژیم غذایی شیرخوار اضافه می شود. ( تا زیر یك سال از مصرف سفیده تخم مرغ توسط كودكان اجتناب شود) . در این زمان كم كم می توان از سبزی های نشاسته ای مثل سیب زمینی، كدو حلوایی و نخود فرنگی نیز در سوپ استفاده كرد( به فاصله هر 3 روز).
در دو هفته دوم ماه هشتم، ماست نیز داده می شود. بعلاوه از پوره های سیب زمینی و هویج نیز می توان استفاده كرد.
در ماه نهم در هفته اول می توان از حبوبات نیز در سوپ شیرخوار استفاده كرد . مصرف حبوبات از عدس و ماش كه هضم آسان تری دارند، شروع می شود. در مورد لوبیا چیتی و لوبیا قرمز بهتر است از قبل آنها را خیس كرده، پوستشان را جدا نموده و بعد از پختن به سوپ اضافه نمود. اضافه كردن كره یا روغن مایع به سوپ برای شیرخوارانی كه خوب وزن نمی گیرند، توصیه می شود.
در دو هفته آخر ماه نهم، آب میوه را نیز می توان شروع كرد( كیوی، توت ها، خربزه، آلبالو و گیلاس به علت ایجاد حساسیت درشیرخوار، تا یك سالگی توصیه نمی شود).
در دو هفته اول ماه دهم می توان از خود میوه استفاده نمود( پوست و هسته جدا شده و با پشت قاشق نرم گردد)
در دو هفته دوم ماه دهم، می توان از سبزی های سبز نیز در سوپ استفاده نمود(هر بار یك نوع سبزی افزوده شود) .
توجه نمایید كه میوه ها و سبزی ها جزء غذاهایی هستند كه در اواخر سال اول توصیه می شوند( بعد از دیگر گروه های غذایی)، چرا كه كالری آنها نسبت به دیگر گروه های غذایی كمتر است.
در دو ماه دیگر نیز با توجه به اشتهای كودك از انواع سوپ، كته و پوره می توان استفاده نمود.
به خاطر داشته باشید كه در این 6 ماه دوم سال اول، تغذیه با شیرمادر به طور مكرر و برحسب تقاضا و تمایل شیرخوار در تمام شبانه روز وقبل از هر وعده غذای كمكی باید مورد توجه قرار گیرد.
به طور كلی در كودكان زیر یك ساله از دادن غذاهای زیر اجتناب گردد:
شیرگاو- سفیده تخم مرغ- انواع توت ها- كیوی- گیلاس- آلبالو- بادام زمینی- پنیر- شكلات- میگو- فلفل- ادویه- ترشی- نمك- نوشابه های رنگی گازدار- لپه و نخود- عسل- اسفناج- كلم- قهوه و چای- آجیل- سوسیس- ذرت- دانه انگور- دانه كشمش.
موفق باشید.



دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 17:37 ::  نويسنده : فردین

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در رابطه به موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردندو وقتی به موضوع خدا رسید، آرایشگر گفت : “من باور نمیکنم خدا هم وجود داشته باشد” . مشتری پرسید:  “چرا باور نمیکنی؟” آرایشگر جواب داد: “کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد، به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود میداشت نباید درد و رنجی وجود داشت. نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میداد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.”
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد. چون نمیخواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “میدانی چیست! به نظر من آرایشگر‌ها هم وجود ندارند! ” آرایشگر گفت: “چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم. ”مشتری با اعتراض گفت: ” نه. آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند. هیچکس مثل مردی که بیرون است. با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.”
آرایشگر:  “نه بابا! آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تائید کرد: “دقیقاً نکته همین است،

خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند، برای همین است که این همه درد و رنج در دنبا وجود دارد!”


 



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 16:34 ::  نويسنده : فردین

 


زندگینامه قاله مه ره

«اسم من قادر عبدالله زاده است. اهل روستای "کولیجه"، از توابع شهرستان "بوکان" هستم. ۹۳، ۹۴ سالی سن دارم. "شیخ محمد"، شیخ منطقه بُرهان لقب "قاله مه‌ره" (قادر آرام) را به من داد. از ۱۱ سالگی "شمشال" نواختم، و هرگز این ساز فلزی زرد رنگ را از خودم دور نکرده‌ام.»


 «
شمشال» همان نی‌لبک فلزی است، که در سطح آن شش سوراخ وجود دارد و یکی از ساز‌های اصیل و قدیمی در منطقه «کردستان» است. شمشال، در شمار ساز‌های بادی فلزی برنجی قرار می‌گیرد و از لحاظ نوع صدا و وسعت در زمره ساز‌های بَم با طنین خاص خود است. این ساز از « مِسوار» که آلیاژی زرد رنگ است و از آن برای ساخت سماور‌های قدیمی زغالی استفاده می‌شده، ساخته می شود.


صدای ساز «قاله مه‌ره»، نخستین آهنگ

شیوه نوازندگی این ساز هم کاملاً تحت تاثیر وضعیت جغرافیایی منطقه
«کردستان» است که طبیعتی کوهستانی و پستی- بلندی‌های بسیار دارد. نوع نوازندگی این ساز کاملاً پرشور و هیجان با صداهای قوی و ضعیف مکرر و تکرارهای متوالی است.
 «قاله مه‌ره»، با قدی حدود ۱۶۵ سانتی متر، دست‌های پینه بسته، مو‌های سفید، چهره‌ای آرام و صبور دارد. چهره ای که کمتر از سنش نشان می ‌دهد. او سازش را که بیش از ۱۳۰ تا ۱۴۰ سال قدمت دارد از یک «سیّد» خریده است. سازی که روزها آن را زیر آستین لباس کردیش می‌گذارد و شب‌ها آن را زیر بالش

او می‌ گوید: «عاشق شِمشال سید شده بودم. چند بار رفتم پیشش و بهش پیشنهاد خرید شِمشالش را دادم ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مرد. من هم شِمشالش را از پسرش با یک رأس گوسفند که آن زمان ۵ قِران قیمت داشته معاوضه کردم.»

 پدر، پدربزرگ و برادران قاله مه‌ره هم از نوازندگان برجسته و مشهور شِمشال بوده اند؛ ولی او می‌گوید که هیچ‌کس استاد او نبوده و ساز زدن را به او یاد نداده است. قاله مه‌ره خدا را استاد خود می ‌داند. آهی می ‌کشد و درحالی که اشک در چشمانش جاری شده، می‌ گوید:«همه چیز از یک خواب شروع شد. فصل پاییز بود. بچه بودم، مهمانی یکی از فامیل ‌هایم دعوت شده بودیم. برادرم و دو نفر دیگر از بستگانم
شِمشال می ‌زدند. می ‌خواستم شِمشال بزنم، ولی مثل آن ها نمی ‌توانستم. آن ها هم مرا بیرون کردند و من هم گریه کنان به سمت یه خونه گِلی دویدم و تا اون جایی که ‌تونستم گریه کردم و همون جا خوابم برد. یک نفر اومد تو خوابم و بهم گفت: «عبدالقادر، عبدالقادر، پاشو، از بس گریه کردی حوصله خدا رو هم سر بردی، برو و شِمشال بزن.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی از خواب بیدار شدم، شروع کردم به نواختن شِمشال. دیگه قادر دیروز نبودم و کسی حریف من نبود.»

 خانه یک طبقه قاله مه‌ره، در کوچه‌ای بُن بست و خاکی، در حاشیه شهر قرار دارد. او هر روز صبح از ساعت ۹، با عصایی که در دست دارد به خیابان «کهنه»، شهر
«بوکان»، که جنوبی ‌ترین شهر استان «آذربایجان غربی» است می ‌رود و تا ظهر به گشت زنی در خیابان ‌های اطراف خانه‌اش می‌پردازد و شِمشال می ‌زند.

قاله مه‌ره

عصر‌ها نیز به قهوه خانه‌های «ملا عباس»، «ره‌حمانه چوُر» و «حاجی محمد» که در میدان کوچکی که در آن گندم و جو خرید و فروش می ‌کنند، می ‌رود و برای مردمی که اکثر آن ها بیشتر از ۵۰ سال سن دارند ساز می ‌زند.

 «محمد اَمین»، پیرمرد ۶۷ ساله که در قهوه خانه نشسته، از طرفداران پر و پاقرص قاله مه‌ره است. او در حالی که چای می‌ خورد‏‏‏، می ‌گوید:«هم قاله مه‌ره را دوست دارم و هم سازش را. آدم خیلی مهربانی است؛ هر نوع ترانه‌ای اَزش درخواست کنی جواب رد نمی‌دهد و آن را با مهربانی هر چه تمام ‌تر می ‌زند.»

صدای ساز «قاله مه‌ره»، آهنگ دوم

شاگرد قهوه‌خانه «ملا عباس» هم می‌گوید: «با این که آدم ساکتیه ولی هنوز از شوخ طبعی نیفتاده. تو این قهوه خونه‌ها ساز می ‌زنه و مردم برایش پول جمع می‌ کنند. هر دفعه که میاد این جا ۵، ۶ هزار تومان بهش کمک می‌ کنند. البته گاهی وقت‌ها آدم‌های دست و دل بازی پیدا می‌شن که ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان براش جمع می ‌کنند.»

 قاله مه‌ره دوران نوجوانی و جوانی چوپان بوده ولی بقیه عمرش را برای مردم کوچه و بازار شِمشال زده است و تنها راه کسب درآمدش هم نی زنی است و از این راه امرار معاش می‌کند. او حتی روز‌های جمعه به غار «سهولان» که در فاصله ۳۵ کیلومتری «بوکان» و در نزدیکی «مهاباد» است می‌رود تا ساز بزند و پول دربیاورد.

 او بعضی از روز‌های هفته هم برای ساز زدن و کسب درآمد سری به شهرهای اطراف می‌زند. مثلاً با طی کردن مسیر ۵۵ کیلومتری خود را به «مهاباد» می‌رساند و یا مسیری ۳۵ کیلومتری را طی می‌کند تا به «سقز» برسد و در خیابان‌ های اصلی ساز بزند و پول جمع می‌کند.

 قاله مه‌ره در بسیاری از مناطق کردنشین از شهرت بسیار برخوردار است و بسیاری مثل خانم «علوی» ازاهالی «سقز» که ۴۵ سال دارد « عاشق سازش» هستند و یا مثل «کاروان» ۱۹ ساله نَفَس او را با این سن و سال «معجزه» می دانند.

 «عابد» ۳۰ ساله هم که صاحب استریو «ژینو» در «بوکان» است و ۱۱ کلیپ تصویری از او دارد معتقد است هیچ کس قدر قاله مه‌ره را نمی داند.
او می‌گوید: «ما مرده پرستیم. بعد از مردنش براش سالگرد مرگ و کنگره یادبود برگزار می‌کنند که فایده‌ای ندارد.»

 البته در بین کردها کسانی هم هستند مثل «صبا» ۱۸ ساله و یا «مینا» ۲۶ ساله از اهالی «کرمانشاه» که اسم قاله مه‌ره به گوششان نخورده است و یا کسانی هم هستند مثل زینب ۴۰ ساله که ساکن «مهاباد» است و تصور می‌کند قاله مه‌ره مرده است. او با تعجب می‌گوید: «خدا رحمتش کند‏، مگه نمرده؟»

سازی که پررو شده

قاله مه‌ره

قاله مه‌ره تنها همدم و دوست خود را «شمشالش» معرفی می‌کند و به شوخی می ‌گوید: «همیشه با هم خوابیدیم. از بچگی با هم بزرگ شدیم. گاهی وقت‌ها با هم صحبت می ‌کنیم و گپ می‌ زنیم. هر چی از دهنش در بیاد می ‌گه. یه حرف‌هایی می ‌زنه که آدم تعجب می‌ کنه. خیلی هم پررو شده.»

 البته قاله مه‌ره، ۱۷ سال است که ازدواج کرده و حاصل ازدواجش دو پسر دوقلوی ۱۶ ساله به نام ‌های «احمد» و «محمد» است. پسرهایی که هر دو ترک تحصیل کرده و در بازار مشغول کار هستند. کار محمد تعمیر دوچرخه‌ است و احمد نیز در مغازه دکوراسیون وسایل منزل مشغول است. پسرهایی که هیچ کدام راه پدرشان را ادامه نداده ‌اند.د محمد می ‌گوید: «نه من و نه برادرم هیچ‌وقت دوست نداشتیم که شمشال یاد بگیریم.»
احمد هم به همین جمله بسنده می ‌کند و در حالی که با عجله به سر کار می‌رود، می ‌گوید: «هر چقدر ساز بزنیم مثل پدرمون که استاد نمی‌شیم.»

 قاله مه‌ره
، با آن که سواد خواندن و نوشتن ندارد ولی دریایی از موسیقی غنی کردستان را در سینه‌‌اش حفظ کرده است. او، بیشتر آهنگ ‌های ترانه‌هایش را خودش درست می ‌کند. داستان ‌های عاشقانه و منظومه ‌های حماسی کردستان خمیر مایه آهنگ ‌های او هستند. او می ‌گوید که بیش از ۱۷۰ «مقام» را حفظ کرده‌ام. گرچه تعداد بیشتری را می ‌دانستم ولی الان نمی ‌توانم بزنم.

 مقام یا ترانه، از انواع شیوه‌های موسیقی کردی است. مهم‌ ترین ویژگی این آواز کردی، توجه به سوز درون، شکایت و زاری است و با موسیقی مقامی عرب، ایرانی و ترک (خاورمیانه) تفاوت زیادی دارد.

 قاله مه‌ره در بین ترانه هایی که می‌زند خود ترانه «کانبی خواز» را خیلی دوست دارد. کانبی خواز، اسم مردی به نام «کانبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی» ، از ارباب ‌های «مراغه» هر دو به دست یکدیگر کشته می ‌شوند. گفته می ‌شود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر کانبی بوده، سروده است.

موزه اربیل

آوازه و شهرت زیاد قاله مه‌ره باعث شده هر از چند گاهی به مناسبت‌ های گوناگون و برای اجرای برنامه‌های مختلف از جمله یادواره بمباران شیمیایی «سردشت» و «حلبچه»، یادبود قرباینان «اَنفال» (کشتار بیش از ۱۵۰ هزار کرد به دست رژیم بعث در کردستان عراق)، بزرگداشت هفته معلم، اجرای ساز‌های محلی در کردستان ایران و عراق به مراسم‌ های مختلف دعوت شود و سفر‌هایی را به نقاط مختلف ایران داشته باشد.

 سفرهایی که لوح‌ های تقدیر زیادی هم برایش به همراه داشته است. لوح‌ هایی که با ۸ تا از آن ‌ها که حاشیه ‌های فلزی و چوبی دارند دیوار اتاق خوابش را تزئین کرده است.

 قاله مه‌ره حتی چهار سال پیش، به گفته خود به دعوت «جلال طالبانی» رئیس جمهور کنونی عراق، ۲۰ روز به کردستان عراق رفته بود تا در آن جا ساز بزند. او یک بار هم برای اجرای برنامه‌ای به مناسبت یادبود سال‌مرگ «حسن زیرک»، خواننده مشهور بوکانی، از طرف کرد‌های ایرانی به کشور «آلمان» دعوت شده بود که به گفته خود، دولت وقت ایران اجازه خروج از کشور را به او نداد و در غیاب او، جایزه بهترین نوازنده ساز سنتی را به او هدیه دادند.

 او با اشاره به تابلو‌های روی دیوار خانه‌اش از جمله تابلویی که امضای رئیس «دانشگاه ایلام» زیر آن است و به مناسبت اولین یادمان بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۷۹ به او داده شده و یا کسب عنوان برتر در اجرای ساز‌های محلی در جشنواره‌ های مختلف از جمله «صدا و سیمای مهاباد» و جایزه ویژه «اَنفال» در
«سلیمانیه» عراق، می‌گوید: «تمام اجراهای من موفقیت آمیز بوده و همیشه اول شدم. الان هم با این که پیر هستم، دندان هایم افتاده است و توانایی سابق را ندارم، ولی دست از نوازندگی برنداشتم.»
 قاله مه‌ره

او که مرتب می ‌گوید توانایی گذشته را ندارد با هیجان خاصی خاطره‌ای را از سال های دورش که قرآن را با سازش میزده و با خیلی از ملاها سر همین مساله در افتاده تعریف می‌کند.

 «جلسه‌ای با حضور ۴۴ ملّای تازه کار که اجازه ملا بودن رو از «ملا کریم شهریکندی»، «ملا جلال شفیعی»، «ملا سید وهاب حاجی گه‌ره»، «ملا کریم حاجی ره‌خایه»، «ملا محمد هه‌به‌کی» و «ملا احمد»، می‌گرفتن برگزار می‌شد و در آن قرآن و مولود نامه می‌خوندن، من هم کلمه به کلمه‌‌ی قرآن رو بدون اشتباه با شِمشالم می‌نواختم.»

 او ادامه می‌دهد: «خدا، ملّا جلال شفیعی را بیامرزد؛ او همیشه از من تعریف می‌کرد و می‌گفت "سبحان الله، عجب توانایی داری. تعجب می‌کنم که چطور بدون راهنمایی هیچ استادی، کلمات قرآن را با شِمشالت می‌نوازی."»
لحن صدایش آرام‌تر می‌شود و می‌گوید: «من اینطور بودم. الانم توانایی گذشته را ندارم و بی ‌طاقت هستم؛ از خدا می‌ خوام که ذلیل و بیمار نشم تا همیشه بتوانم شمشال بزنم.»

قاله مه‌ره، وصیت کرده است که بعد از مرگش شِمشالش را که بیش از ۸۰ سال است با او زندگی کرده، به موزه شهر «اَربیل» در کردستان عراق هدیه دهند.


بیماری سِل و خیابان کهنه

قاله مه ره در خیابان «کهنه» بوکان کنار دو دستفروش نشسته و ساز می‌زند. صدای سازش در هیاهوی بازار شلوغ خیابان «کهنه»، کمتر به گوش می‌رسد. نگاه‌ های مردم هم زودگذر و آنی است و کسی به صدای سازش گوش نمی ‌دهد. مردم به نشانه کمک و همدردی پولی به او می‌ دهند و زود رد می‌ شوند.

او می‌ گوید: «فقط زمانی که عاشق بودم و حال و هوای جوانی در سر داشتم در خلوت، حرف ‌های عاشقانه‌ای که در دل داشتم را با شِمشالم بیان می ‌کردم و فقط برای خودم شِمشال می‌زدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شِمشال نواخته ام.»

 قاله مه‌ره حدود ۲ هزار تومان پولی را که به قول خودش از راه حلال بدست آورده جمع می ‌کند. سیگار وینستونش را روشن می‌کند و حرف‌ هایش را ادامه می دهد: «یک روز مریض شدم و در بیمارستان شهرستان مراغه در ۲۰۰ کیلومتری بوکان بستری شدم. دکتر بهم گفت که بیماری "سِل" داری و دیگه نباید ساز بزنی؛ من هم حرف دکتر رو گوش ندادم و از اون موقع هیچ‌ وقت سازم رو از خودم دور نکردم.»

 او معتقد است که با مرگش صدای شِمشال نیز با او دفن می ‌شود و می ‌میرد.
قاله مه‌ره

«عزیز شاهرخ»، خواننده مشهور
کردستان، که یکبار قاله مه‌ره را به خانه‌اش دعوت کرده و برنامه‌ای دو نفره را اجرا کرده‌اند، حرف قاله مه‌ره را قبول دارد. او می ‌گوید: «تکنوازیش عالی است. کسی مثل او نمی ‌تواند شمشال بنوازد و در کار خود استادی تمام عیار است.»

 شاهرخ، ترانه‌ای که با قاله مه‌ره اجرا کرده است را لابلای صد‌ها نواری که در استریو خودش (استریو شاهرخ) دارد، پیدا می‌کند و آن را پخش می‌کند. او قاله مه‌ره را آدم رنج دیده‌ای می ‌داند که در زندگی با کمبود‌های زیادی مواجه بوده است.

 «سالار ماملی» هم که از دف نوازان مشهور مهاباد است درباره
قاله مه‌ره می‌گوید: «هیچ سازمان هنری نیست که از این آدم حمایت کند. مردم عادی هم ارزش بالای این ساز رو درک نمی ‌کنند.»

 او که بی‌سوادی قاله‌ مه‌ره را هم بی‌تاثیر نمی‌ داند، می‌ گوید: «اگر سواد داشت حداقل خودش می ‌توانست کتابی در مورد شمشال بنویسد و آن را جاودانه کند تا از بین نرود.»

قاله مه‌ره
در حالی که سازش را در پارچه‌ای گلدار تیره می ‌پیچاند و آن را زیر بغلش می ‌گذارد، از کنار دستفروش‌ هایی رد می‌شود که عکس او را به قیمت ۵۰۰ تومان می‌ فروشند. او می ‌گوید: «این جا رو ترک می ‌کنم و می‌ رم یه جای دیگه ساز بزنم تا حرف ‌هایی که در دل دارم رو برای مردمم بزنم.»



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 16:24 ::  نويسنده : فردین

 

استاد حسن زیرک در سال 1300 هجری شمسی در شهرستان بوکان از شهرهای کرد نشین استان آذربایجان غربی ایران چشم به جهان گشود . او در 5 سالگی از مهر پدر محروم شد و با فقر و آوارگی روزگار را گذراند . حسن زیرک عمر کوتاه خود را در بسیاری از شهرهای کردستان ایران و عراق سپری کرد .

 

وی مدت زیادی را در رادیو کردی بغداد همکاری نموده و چندین آواز را ضبط و پخش نمود . از سال 1327 که برای اولین رادیو کردی تهران گشایش یافت با این رادیو هم همکاری خود را آغاز نمود .

حسن زیرگ گرچه به خاطر شرایط سخت زندگی از نعمت درس و تحصیل بی بهره ماند ولی استعداد کم نظیر ی در سرودن و آهنگ سازی کردی داشت و این استعداد به همراه صدای منحصر به فرد ، سبب گردید که خالق آثار مانا و ماندگار در عرصه ی موسیقی کرد و ترانه هایش در سراسر کردستان محبوبیت یافت به شکلی که اینک صدای او در جای جای مناطق کردنشین ود کوچه ها و خیابان ها و در خانه ها و مغازه ها طنین انداز شده است  . حسن زیرک که در رادیو کردی تهران فعالیت داشت با خانم ( مدیا زندی )- گوینده ی  رادیو کردی تهران - آشنا شد و بعد از مدتی با هم ازدواج کردند . که حاصل این ازدواج دو دختر به نام های مهتاب و مهناز بود . هر چند زندگی حسن بیشتر در کوچ و آوارگی بود اما سال های زیادی در شهر کرمانشاه بود و در این سال ها با هنرمندان برجسته ی کرمانشاهی  همچون مجتبی میر زاده ، محمد عبدالصمدی ، اکبر ایزدی و بهمن پولکی آشنا شد و سبب خلق آثار زیبایی شد .

حسن مدتی بعد به سبب آوارگی به  سلیمانیه ی   کردستان عراق سفر کرده و در یکی از هتل های آن به نام ( فه نده ق شمال ) مشغول به کار می شود . او هنگام نظافت در هتل با خود آهنگی را زمزمه می کند . برحسب اتفاق (جلال طالبانی ) رئیس جمهور کنونی عراق ، صدای او را شنیده و بسیار از تن صدایش خوشش می آید . و همین امر باعث می شود تا او را  به رادیو بغداد فرستاده و تا سال 1337 که به ایران باز می گردد مشغول به کار می شود .

بازگشت او از بغداد به مذاق دولت وقت ایران زیاد خوش نیامد و حتی او را به رادیو تهران هم راه ندادند . دکتر شیخ عابد سراج الدینی – رئیس وقت برنامه ی کردی رادیو تهران – چنان او را از رادیو راند که دیگر به رادیو برنگشته و دوباره عازم شهر بغداد می شود . در بغداد نیز دچار مشکل گشته و او را دستگیر و روانه ی زندان می نمایند ، در زندان برای مدتی طولانی او را از پنکه ی سقفی آویزان می نمایند و سخت ترین شکنجه ها را تحمل می کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پس ا رهایی از زندان بغداد دوباره به ایران با ز می گردد . اما ساواک ایران هم او را دستگیر نموده و او به سخت ترین شیوه ها شکنجه می دهند .- او داستان دستگیری و شکنجه اش توسط ساواک را در یکی از ترانه هایش باز گو نموده است .-

حسن زیرک در سال های آخر عمرش دیگر چنان آواز نمی خواند او در حاشیه ی شهر بوکان قهوه خانه ای دایر کرده و سال های باقی مانده ی عمرش را در همان جا در میان مردمانی که به عشق او هر روز جمع می شدند زندگی نمود . تا بالاخره در  چهارم تیر ماه سال 1351 خورشیدی در بیمارستان شهر بوکان بر اثر سرطان چشم از جهان بست . وبنا به وصیت خودش او را در بالای کوه (ناله شکینه)ی بوکان به خاک سپردند   .

حسن در تمام زندگی اش بیش از 1000 ترانه در رادیو تهران و کرمانشاه ساخته بود و به همین دلیل تا زمانی که در آن رادیو ها مشغول به کار بود روزانه دو هزار نامه از تمام مناطق مختلف کرد نشین به سوی آن دو ایستگاه رادیویی  سرازیر می شد .

استاد شهرام ناظری هنرمند بلند آوازه ی موسیقی سنتی ایران ، در مورد حسن زیرک می گوید :« در مجموع فقط می توانم بگویم که یک انسان نابغه به تمام معنی بود ، یعنی در همان لحظه ای که وارد ارکستر رادیو می شد و به اتاق ضبط می رفت بداهتأ هم شعر می سرود ، هم آهنگ می ساخت و هم آن را می خواند .که تاکنون چنین موردی در مورد موسیقی سابقه نداشته است . و با توجه به اینکه ایشان سواد خواندن و نوشتن نداشتند ، اما موسیقی و شعر را به صورت الهامی از حفظ می خواند . و واقعأ از افراد کاملآ استثنایی و از نوابغ موسیقی کردی بودند . و بنده در میان خوانندگان کرد زبان علاقه ی خاصی به صدای ایشان دارم . »

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فاروق صفی زاده ی بوره که ای ، از پژوهندگان معاصر در خصوص حسن زیرک می نویسد . « او بیش از 1000 آهنگ و ترانه ساخته و همه ی آنان را خود آهنگ سازی و خوانده است . از آهنگ های این هنرمند بزرگ بیشتر ترانه سرایان فارس و کرد و ترک و بیگانگان نیز سود جسته اند . هر آهنگی که پدید می آید نشانی از آهنگ های این هنرمند بزرگ را در خود نهفته دارد . هنگامی که به آهنگ های او گوش فرا می دهی ، زندگی را با همه ی آزارها و مویه ها و رنج هایش را در می یابی  . برهمین پایه آهنگ های حسن زیرک نشانه ی زندگی هر کرد آریایی رنج کشیده را در خود نهفته دارد . »

مرحوم استاد مجتبی میرزاده نوازنده ی ویولون و موسیقیدان برجسته که در تمام آثار حسن زیرک در دهه ی 40 در ارکستر رادیو کرمانشاه نوازندگی و تنظیم آهنگ های او را بر عهده داشت ، در مورد او چنین گفته است : « حسن با اینکه مطلقأ سواد نداشت اما اشعار اغلب آثارش را به صورت بداهه و در آن لحظه که می خواند،  می سرود . و از حافظه ی بسیار قوی و آهنگ ها و مقام های کردی برخوردار بود . و باید گفت نمونه ی او در موسیقی کردی هرگز تکرار نخواهد شد . چرا که ماندگارترین و زیباترین نغمات کردی را خلق کرد . و اینک نه تنها در ایران بلکه در عراق و دیگر نقاط مختلف جهان تمامی کردان آثار و نام و یاد او را گرامی می دارند .»

 

 

 

 

بیژن کامکار ، خواننده و نوازنده ، با اعلام این مطلب که علاقه خاصی به صدای حسن زیرک دارد گفته است : « حسن زیرک یکی از برجستگان موسیقی کرد به شمار می آید و خیلی از آهنگ های کردی یا فارسی که الان به اجرا در می آید ، الهام گرفته از آثار آن هنرمند است . شهرت و محبوبیت حسن فقط محدود به مرزهای ایران نیست ، بلکه در کشورهای اروپایی و تمام نقاط کرد نشین جهان امتداد دارد .»

 

 پارک زیرک در بوکان

 

یادش گرامی و روحش شاد

 



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 16:0 ::  نويسنده : فردین

 

پیشینه رنگرزی در جهان

لوح رسی به خط میخی که روش رنگرزی الیاف پشم به رنگ‌های ارغوانی و آبی روی آن حک شده‌است، مربوط به ۵۰۰ الی ۶۰۰ سال پیش از میلاد[۱۳]

بیش از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در چین، رنگرزی انجام می‌شده‌است، گرچه دلیل قاطعی در دست نیست. قدیمی‌ترین اسناد از مذهب هندو که در رابطه با رنگرزی‌است، متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد است. در آن زمان رنگرزها کالای ابریشمی[پ ۶] و پارچه[پ ۷]‌های طلایی زربافت خود را به رنگ‌های گوناگون رنگرزی می‌کردند. از این اسناد تاریخی می‌توان نتیجه گرفت که رنگرزی در آن هنگام یک کار معمول و متداول بوده‌است. عقیده بر این است که این پیشه و صنعت از ایران به مصر منتقل شده‌است.[۱][۱۴]

از نقاشی‌های روی دیواره‌های گورها‌ها چنین برمی‌آید می‌شود که از بیش از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مصری‌ها حصیرهای رنگی می‌ساخته‌اند و آن‌ها را روی دیوارهایشان آویزان می‌کرده‌اند. بوته رنگرزها،[پ ۸] که بدون شک امروزه به عنوان گلرنگ شناخته شده در آن دوره برای ایجاد رنگ‌های قرمز و زرد برروی کالای نساجی به کار می‌رفته‌است. پیرامون ۱۴۵۰ سال پیش از میلاد مصری‌ها به طور شگفت‌آوری کالای نساجی را با ساختار ظریفی می‌ساختند و قادر بودند آن‌ها را با رنگ‌های گوناگون رنگرزی کنند.[۱]

 


ادامه مطلب ...


یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 15:57 ::  نويسنده : فردین

 

رنگرزی
Britannica Dyeing 3.jpg


 

رنگرزی یا صباغی، به فرایندی گفته می‌شود که در طی آن کالای نساجی[تعریف ۱] مثل الیاف،[پ ۱] نخ،[پ ۲] پارچه[پ ۳] و یا پوشاک[پ ۴] در محلولی که شامل مواد رنگزا[تعریف ۲][پ ۵] و مواد شیمیایی می‌باشد، رنگ آمیزی گردد و مولکول‌های رنگ، با دوامی نسبی با مولکول‌های کالای نساجی، پیوند محکمی برقرار نمایند. به عبارت دیگر رنگرزی مهارتی‌است که طی آن مادهٔ رنگزا در درجهٔ حرارت هدایت شده و زمان مشخص، داخل الیاف و یا کالای منسوج (بافته شده) نفوذ کرده و آن را رنگ می‌کند. در رنگرزی، مادهٔ رنگزا به طور کلی، به همه مواد طبیعی و یا شیمیایی که قابلیت رنگرزی الیاف و یا منسوجات را دارند اطلاق می‌شود. رنگ کالای رنگرزی شده نباید به آسانی در اثر شستشو و یا در برابر نور از بین برود. رنگرزی و چاپ دو روش رنگ کردن پارچه هستند که البته تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. رنگرزی سنتی و رنگرزی صنعتی دو روش متداول رنگرزی می‌باشند. کاربری رنگرزی سنتی با نوین شدن صنعت نساجی، رفته رفته کاهش پیدا کرده‌است.[۱][۲][۳] از نقاشی‌های روی دیواره‌های مقبره‌ها چنین استنتاج می‌شود که از بیش از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مصری‌ها حصیرهای رنگی می‌ساخته‌اند. رنگرزی در ایران سابقهٔ کهنی دارد. کارگاه قالی‌بافی شاهان هخامنشی در شهر سارد و نوشته‌هایی دربارهٔ قالی ارغوانی رنگ، روی آرامگاه کوروش گواه این مدعا می‌باشد.[۴]

در فرایند رنگرزی چهار عامل نقش اصلی را بازی می‌کنند که عبارتند از: مواد رنگزا، کالای رنگرزی، مواد شیمیایی کمکی و ماشین‌های رنگرزی. مواد رنگزایی که در رنگرزی استفاده می‌شوند ممکن است منبع طبیعی یا مصنوعی داشته باشند. رنگرزی یا چاپ کلاقه‌ای، گره‌ای و کاتازوم سه سبک مختلف رنگرزی از لحاظ نحوهٔ ایجاد نقوش گوناگون برروی پارچه، می‌باشند.[۵]

در رنگرزی سنتی ابزاری نظیر ظرف (پاتیل)، دماسنج، همزن و ظروف شیشه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین نمک‌های فلزی مثل انواع زاج، مواد قلیایی مثل آمونیاک و ماده اصلی یعنی آب که محیط رنگرزی را تشکیل می‌دهد، در فرایند رنگرزی سنتی کاربرد گسترده‌ای دارند.[۶]

ماشین‌های رنگرزی نخستین از وسایل بسیار ساده‌ای تشکیل می‌شدند ولی به مرور زمان پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای در این صنعت به وجود آمد و برای رنگرزی، ماشین‌های مدرن و خودکار ساخته شدند.[۷]

رنگرزی شیوه‌های متفاوتی دارد که می‌توان از رنگرزی گره‌ای، کاتازوم و چاپ کلاقه‌ای نام برد.[۸][۹] بررسی تأثیرات فرایند رنگرزی برروی محیط زیست در همهٔ کشورها و کل کرهٔ زمین بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه مقررات خاصی در زمینه نوع رنگ‌های مصرفی، روش‌های گوناگون آن و دفع پساب‌های حاصل، تدوین نکرده‌اند.[۱۰]



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 15:47 ::  نويسنده : فردین

حسن زیرک در ۸ آذر ۱۳۰۰ (۲۹/۱۱/۱۹۲۱ میلادی) در محلهٔ قلعهٔ سردار شهر بوکان آذربایجان غربی در ایران به دنیا آمد. در پنج‌سالگی پدرش درگذشت و زندگی را در رنج گذراند. چندی در شهرهای ایران و عراق سپری کرد. یکی از شهرهایی که در آن مدت زیادی اقامت داشت، کرمانشاه بود. همکاری او در این شهر با هنرمندان برجستهٔ کرمانشاهی همچون مجتبی میرزاده، محمد عبدالصمدی، اکبر ایزدی، و بهمن پولکی سبب خلق آثار زیبایی شد ( که برجسته‌ترین کارهای وی می باشد).

وقتی در عراق بود، در مسافرخانهٔ «ف‌ندق شمال» به شاگردی پرداخت. روزی هنگام نظافت، که مشغول زمزمهٔ یکی از ترانه‌هایش بود، مسافری به نام جلال طالبانی (رهبر اتحادیهٔ میهنی کردستان عراق و رئیس‌جمهور کنونی دولت موقت عراق)، که در آنجا اقامت داشت، با شنیدن صدای حسن زیرک، او را به رادیو بغداد برد و زیرک در آنجا مشغول به کار می‌شود. مدتی در بخش کردی رادیو بغداد همکاری کرد. از سال ۱۳۳۷، که بخش کردی رادیو ایران در تهران گشایش یافت، همکاری خود را با این مرکز آغاز کرد. آثاری که حسن زیرک در رادیو تهران به ضبط رساند، اغلب با ساز اساتیدی همچون حسین یاحقی، حسن کسایی، جلیل شهناز، جهانگیر ملک، احمد عبادی، و با سرپرستی مشیر همایون شهردار همراه بود.

حسن زیرک گرچه به خاطر شرایط سخت زندگی از تحصیل بی‌بهره ماند، اما استعداد کم‌نظیری در سرودن شعر و آهنگسازی کردی داشت‌. این استعداد به همراه صدای منحصربه‌فرد، سبب شد که ترانه‌هایش در سرتاسر کردستان محبوبیت یابد. صدای او همچنان در مناطق کردنشین و در کوچه و خیابان و از خانه‌ها و مغازه‌ها به گوش می‌رسد.

حسن زیرک با خانم میدیا زندی، گویندهٔ بخش کردی رادیو تهران، ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج دو دختر به نام‌های مهتاب (آرزو) و مهناز (ساکار) بود. او چند ترانه نیز برای فرزندانش اجرا کرده‌است‌. حسن زیرک، نه در ایران و نه در عراق روی خوشی و راحتی و آزادی را ندید. رفتار دولت وقت ایران با حسن زیرک او را دچار مشکلات فراوانی کرد، به‌ویژه وقتی که دکتر شیخ عابد سراج‌الدینی، رئیس وقت برنامه‌های کردی رادیو تهران بود، به او اجازهٔ کار نداد و این کار سراج‌الدین چنان تأثیر منفیی بر دل لطیف حسن گذاشت که دیگر به رادیو برنگشت و با دلی شکسته باروبنهٔ خود را به سوی بغداد پیچید. در آنجا نیز او را دچار مشکل کردند. او را گرفتند و روانهٔ زندان کردند؛ در آنجا زیرک را به پنکهٔ سقفی بستند و شکنجه کردند. پس از رهایی از بغداد مجدداً به تهران برگشت‌؛ در تهران نیز ساواک او را گرفت و شکنجه داد که جریان شکنجه‌اش در ساواک را خودش در نوار گفته و با صدای او هنوز به یادگار مانده‌است. در سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳ در کرمانشاه بود و با رادیو کرمانشاه همکاری داشت‌.

سال‌های پایانی زندگی زیرک در تلخی و ناکامی گذشت و چندان به آوازخوانی نمی‌پرداخت. در منطقهٔ بوکان قهوه‌خانه‌ای دایر کرد و در میان مردمی که دوستشان می‏داشت و دوستش داشتند، آخرین نفس‌هایش را در رنج و بیماری کشید. درهفتم مرداد ۱۳۵۱، برابر با 30/7/1972درسن50سالگی در بیمارستان بوکان به علت بیماری از بین رفتن کبد و ناراحتی های معده چشم از جهان فروبست و در دامنهٔ کوه نالشکینه، که از کوه‌های زیبای آن منطقه است، به خاک سپرده شد.

درهنگام مرگ رادیولندن ازبزرگواری اویادکردوگفت، یگانه هنرمندملت  کرد  دربیمارستان بوکان درگذشت.

 

همسر حسن زیرک، که خود گویندهٔ بخش کردی رادیو تهران بود، می‌نویسد:

«حسن زیرک نزدیک به هزار ترانه در تهران و کرمانشاه اجرا کرده‌بود و به خاطر همین ترانه‌های او بود که روزانه نزدیک به دوهزار نامه ارسال می‌شد، و حتی درون نامه پول قرار می‌دادند تا ترانهٔ مورد درخواست آنان پخش شود. برنامه‌های کردی رادیو تهران و کرمانشاه به خاطر صدای دلنشین حسن زیرک مورد توجه همه قرار گرفته بود و آن موقع هر روز دو بار برنامههٔ «ما و شنوندگان» پخش می‌شد. حسن زیرک با صدای رسا و لذت‌بخش خود باعث معروفیت و کیفیت و شکوفایی برنامه‌های کردی در تهران و کرمانشاه شده‌بود و سیل نامه‌های طرفداران ترانه‌های او هر روز به رادیو جاری بود. اما، با وجود این‌همه خدمت، حسن زیرک را دیگر به رادیو راه ندادند واو را از یاد بردند درحالی که در ۲۸ مرداد ۱۳۴۱، که برد ایستگاه رادیوی کرمانشاه به صد کیلووات رسیده‌بود، صدای حسن زیرک به همهٔ شهرها و روستاهای کردنشین می‌رسید.»

شهرام ناظری، هنرمند موسیقی سنتی ایران، درخصوص صدای حسن زیرک چنین اظهار داشت‌:

«درخصوص مرحوم حسن زیرک، درمجموع فقط می‌توانم بگویم که یک انسان نابغه به معنای واقعی بود. یعنی در همان لحظه که وارد ارکستر رادیو می‌شد و به اتاق ضبط می‌رفت، بداهتاً هم شعر می‌سرود، هم آهنگ می‌ساخت، و هم آن را می‌خواند، که تاکنون چنین موردی در موسیقی سابقه نداشته‌است‌. با توجه به این نکته که ایشان سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند اما موسیقی و شعر را به صورت الهامی و حفظ‌شده می‌خواند و واقعاً از افراد کاملاً استثنایی و از نوابغ موسیقی کردی بودند و بنده در میان خوانندگان کرد علاقهٔ خاصی به صدای حسن زیرک دارم‌.»

فاروق صفی‌زاده بوره‌که‌ای، از پژوهندگان معاصر، درخصوص حسن زیرک می‌نویسد:

«حسن زیرک بیش از هزاروپانصد ترانه ساخته‌است و همهٔ آهنگ‌های ترانه‌ها و بیشتر سروده‌های آن را خود می‌ساخته و می‌سروده‌است‌. از آهنگ‌های این هنرمند بزرگ بیشترِ ترانه‌سرایان امروز فارس و کُرد و بیگانه و تُرک نیز سود برده‌اند و امروز هر آهنگی که پدید می‌آید، نشانی از آهنگ‌های این هنرمند را در خود نهفته دارد. هنگامی که به آهنگ‌های او گوش فرامی‌دهی، زندگی را با همهٔ آزارها و مویه‌ها و رنج‌هایش درمی‌یابی‌. بر همین پایه، آهنگ‌های حسن زیرک نشانهٔ زندگی هر کُرد آریایی رنج‌کشیده را در خود نهفته دارد.

مجتبی میرزاده، نوازندهٔ ویولون و موسیقیدانی که در تمام آثار حسن زیرک در دههٔ ۱۳۴۰ در ارکستر رادیو کرمانشاه نوازندگی و تنظیم آهنگ‌های او را به عهده داشته، درمورد این هنرمند فقید در گفت‌وگو با راقم این سطور چنین اظهار داشت‌:

«حسن زیرک، با اینکه مطلقاً سواد نداشت، اما اشعار اغلب آثارش را به صورت بداهه و در آن لحظه که می‌خواند می‌سرود. وی از حافظه‌ای بسیار قوی در حفظ شعر و آهنگ و مقام‌های کردی برخوردار بود، و باید گفت که حسن زیرک هیچ‌گاه در موسیقی کُرد تکرار نخواهد شد، چرا که ماندگارترین و زیباترین نغمات کردی را خلق کرد، و اینک نه‌تنها در ایران، بلکه حتی در میان کردهای عراق، سوئد، و سایر نقاط جهان، آثار و نام و یاد او از مقام و منزلت والایی برخوردار است‌ه. بیژن کامکار، خواننده و نوازنده، با اعلام این مطلب که علاقهٔ زیادی به صدای مرحوم حسن زیرک دارد، گفته‌است‌:

«حسن زیرک یکی از برجستگان موسیقی کُرد به شمار می‌آید و خیلی از آهنگ‌های کردی یا فارسی که الآن به اجرا درمی‌آید، الهام‌‏گرفته از آثار آن هنرمند است‌. شهرت و محبوبیت حسن زیرک فقط محدود به مرزهای ایران نیست، بلکه در کشورهای اروپایی و تمام نقاط کردنشین جهان امتداد دارد.»



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 15:34 ::  نويسنده : فردین
 

اولین مصاحبه ابراهیم تاتلیسس بعد از ترور + عکس

خواننده معروف ترک در مصاحبه با رسانه ها از کادر پزشکی بیمارستان و هواداران خود تشکر کرد…

ورلد بولتین گزارش داد ابراهیم تاتلیسس بعد از ترور ۱۴ مارس و عمل جراحی روی مغزش جلوی رسانه ها قرار گرفته و بمدت کوتاهی صحبت کرد. وی در پاسخ به این سوال که وضعت چگونه است؟ جواب داد من بسیار، بسیار خوب و سر حال هستم. خواننده مشهور از هزاران طرفدارش که روزها در پشت درب بیمارستان منتظر شنیدن خبر سلامتی وی بوده اند، تشکر نمود و گفت برایم دعا کنید. وی همچنین گفت صدها هزار ایمیل از تمام نقاط دنیا دریافت کرده است و به همین خاطر جهت تشکر از طرفدارانش درخواست مصاحبه داده تا آنها خوشحال شوند.

پزشکان بیمارستان آجه بادیم مسلک در استانبول، نیز در مصاحبه ای وضعیت عمومی بیمار خود را رو به بهبود گزارش کردند اما اعلام کردند همچنان در مورد قسمت چپ بدن ابراهیم تاتلیسس که ممکن است حرکت نکند، نگرانند.

کاگلار کوهادار اوغلو، رییس تیم جراحان بیمارستان؛ ایلهان الماسی، عصب شناس و سوکرو یازر متخصص فیزیوتراپی شبانه روز تلاش دارند تا سلامت کامل را به وی بازگردانند. ظاهرا ابراهیم تاتلیسس قادر به بلند شدن نیست و با کمک پرستار می تواند این کار را انجام دهد، اما معالجات فیزیو تراپی آغاز شده و سرعت بهبودی نیز گسترش یافته است.



درباره وبلاگ


با عرض سلام و خسته نباشید به شما دوست عزیز که به ویلاگ این بنده سری زده اید و امید وارم که در وبلاگ من 1 مطابی رو پیدا کنی که به درد شما بخوره و بتوانی از آن استفاده مفید را انجام بدی . با نظرات خود ما را در انجام هر چه بهتر شدن وبلاگ یاری نمایید. شماره تماس با من 09141668615
شمارش معکوس برای آغاز گفتگوهای ایران با 1+5
خودرویی که شکل عوض می کند ثبت نام کاردانی به کارشناسی رژه کالسکه های عجیب و جالب در کراسنودار روسیه ... :: بزرگترین سنگ دنیا ... جدیدترین لباس عروس های تیر ماه 91 تصاویر دیدنی از عجیب ترین داشبورد های اتومبیل در جهان توصیه‌ های مهم امنیتی به کاربران گوشی های هوشمند زیبا ترین عکس های جدید عاشقانه ساخت ماوس هیبریدی جدید! عکس های زیبا از دریا عکس ترسناک‌ترین استخر دنیا «درهای بند ما در زندان همیشه بسته است» آموزش تصویری SQL Server 2008 قسمت 1 پیامک بازی با ((یارانه دهنده محترم)) بر سر یارانه پدیدار شدن آیات قرآن بر بدن یک نوزاد (+عکس) بدن كودک تبریزی خاصیت مغناطیسی دارد (+عکس) ماشین از دیدگاه دختر خانوووما + تصاویر بزرگترین قاتل قرن 21 +عکس چی میشد اگه این هالیوودی ها پشمالو بودند ؟! اینم از مجلس ایران.....ببین!!!+عکس بوسیدن فاطمه معتمد آریا توسط مجری مرد + عکس همه چیز در مورد شب زفاف دختر ۱۵ ساله که با ۲ ماه تن فروشی میلیونر شد + عکس شگفت انگیزترین ماهی کشور + عکس بلعیدن دست مردی توسط تمساح + تصاویرباور نکردنی 18+ بوی بد دهان دلیل کشته شدن یک نو عروس 17 ساله مراقبت یک سگ از جوجه غاز یتیم!/عکس بازداشت دختر نیمه عریان وزیر در خانه فساد!! +عکس خطرناک ترین بدلکاری سال+عکس مردی که با جنازه زنش چندین سال همبستری میکرد+عکس عکس های شخصی لیلا اوتادی در منزلش! شركت تك رايانه انلد ویروس جدید کامپیوتر آموزش ساختن ویروس تبلت Kindle Fire به نسخه ۶٫۳ آپدیت میشود پرواز ۴۸ ساعته هواپیمای خورشیدی! بی بی قصه های مجید درگذشت
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان درسی و آدرس fardin.851165965.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان